
مقدمه
امروزه برنامههای وفادارسازی مشتریان در بیشتر شرکت های ایرانی و خارجی اجرا میشود. برنامههایی همچون ارائه کدهای تخفیف، باشگاه مشتریان و دسترسی به برخی خدمات ویژه که برای وفادار ساختن مشتریان به برند انجام میشود. با توجه به اینکه تکنولوژیهای جدیدی مانند بلاکچین ظهور کردهاست، باید منتظر تغییر و تحولات نوینی در این حوزه باشیم. در ادامه با استیبل کوین های برند آشنا میشویم با ما همراه باشید.
توکنهای غیر مثلی یا همان “NFT “و پذیرش آنها به دلیل پایگاه طرفداران و ماهیت سود محور این توکنها، آنها را به دروازهای برای ورود کاربران به اقتصاد رمزارزها تبدیل کردهاست. برای اینکه این موضوع را بهتر درک کنید، به مثال زیر توجه کنید: شاید بسیاری از طرفداران لبرون جیمز، بسکتبالیست معروف آمریکایی، چیزی از بلاکچین و مفهوم NFT ندانند؛ اما خوب میدانند که چرا کارت کلسیونی «The Block» که مربوط به فینال بازی های NBA در سال 2016 است، در وبسایت “NBA Top Shop” فروخته میشود.
این موضوع درباره برندها تا حدودی فرق دارد. خیلیها پیشبینی میکنند که در دنیای برندها، این استیبل کوینها هستند که چنین نقشی را ایفا خواهند کرد و بزرگترین دروازه ورود به بازار خواهند بود. مقالهای که پیش رو دارید، با استفاده از مطلبی که در وبسایت تلگراف منتشر شده؛ درستی چنین ادعایی را بررسی خواهد کرد.
بازنگری در برنامههای وفاداری مشتری
در استراتژیهای بازاریابی برندها، فروش به مشتریان کنونی هزینه کمتری نسبت به یافتن مشتری جدید دارد. به همین دلیل بیشتر شرکتها برنامههای وفاداری مشتری یا “Customer Loyalty Program” را اجرا میکنند.
برنامه وفاداری مشتریان، روشی موثر برای افزایش درآمد و کسب وفاداری مشتریان است. در واقع، این برنامه روشهایی برای حفظ مشتریان کسبوکارها ارائه میدهند. به عنوان مثال، ارائه کارتهای تخفیف جهت خریدهای بعدی یا ارائه یک نوبت خدمت رایگان در ازای چندبار استفاده از خدمات.
یکی از موفقترین برنامههای وفاداری مشتریان، برنامه پاداش “استارباکس” است. که بیش از 19 میلیون عضو دارد و در حدود 50% از درآمد شرکت هم از همین برنامه است. استارباکس اجرای این برنامه پاداش سرگرمکننده را در راستای اهداف تجاری خود و ارزشآفرینی برای شرکت و افزایش تعامل با مشتریان قرار داده است.
شرکتهای مختلف، برنامههای وفاداری مشتریان متفاوتی با یکدیگر دارند. مثلا “Neiman Marcus” که یک فروشگاه خردهفروشی مد و لباس است، رویکرد متفاوتی نسبت به “استارباکس” در پیش گرفته است. برنامه پاداش اختصاصی نیمان مارکوس، “InCircle” نام دارد. این برنامه دارای سطوح مختلف است که روی جایگاه مشتریان و استفاده انحصاری متمرکز است. افراد عضو در برنامه “InCircle” در صورت رسیدن به سطوح بالاتر میتوانند از خدمات همراه استفاده کنند. این برنامه به مشتریان در برنامهریزی تعطیلات جذاب یا شرکت در رویدادهای پرطرفدار کمک میکند.
برنامه وفاداری مشتریان، نه یک راهکار همهکاره، بلکه یک برنامه به دقت طراحی شده برای اجرای اقداماتی در راستای کسب درآمد، تعامل با مشتریان و وفادارسازی آنان است. از آنجایی که امروزه داراییهای دیجیتال در حال تکامل هستند. میتوانند به خوبی در این زمینه به برندها کمک کنند و امکان ارائه یک تجربه منحصربهفرد و به یاد ماندنی به مشتریان را برای آنها فراهم کنند.
محدودیتهای برنامه وفاداری و پاداش
برنامه وفاداری، بخش مهمی از رابطه متقابل مصرف کننده و برند را تشکیل میدهد. اما این برنامهها محدودیتهایی همچون پیچیدگی، نبود نقدینگی و نبود تعامل پذیری هم دارند. این محدودیتها مانع اصلی جذب مشتریان به برنامههای وفاداری و پاداش است. همچنین ابهامی که در قوانین مربوط به این برنامهها وجود دارد، باعث شده است که حجم زیادی از ارزش آن دستنخورده بماند.
شرکت طراحی برنامه های وفاداری “Clarus Commerce” گزارشی را منتشر کرده که نشان میدهد 75% از مشتریان علاقهمند هستند تا در قبال خریدهای خود و همچنین در ازای فعالیتهایی که انجام میدهند پاداش بگیرند. همین موضوع نشان دهنده نیاز بازار به نوآوری است. و فرصت خوبی را برندها ایجاد میکند تا در برنامههای وفاداری خود تحول ایجاد کنند. منظور از محدودیت نقدینگی این است که امتیازهای کسب شده توسط مشتری، فقط در اکوسیستم همان برند قابل استفاده است و امکان استفاده از آن در برندها و شرکتهای دیگر وجود ندارد.
معایب این برنامه ها :
در این میان شرکتهایی هم هستند که امکان استفاده امتیازهایشان به عنوان پول نقد را برای مشتریان فراهم کردهاند، از جمله برندهای هتلداری Hilton، Hyatt و Marriott می باشند. مشکل اینجاست که در این هتلها چنین امکانی فقط در مدت اقامت در هتل وجود دارد. معمولا ارزش امتیازها با قیمت دلاری آنها متفاوت است. روزهای بدون تخفیف و تعداد محدود اتاقهای دارای پاداش هم به آن اضافه کنید.
نداشتن «تعامل پذیری» این برنامهها با یکدیگر، باعث میشود امتیازها در یک محیط بسته محصور بمانند. همین موضوع، باعث محدود شدن جابهجایی ارزش میشود. عدم ارتباط برنامههای وفاداری مختلف با هم و محدودیت انتقال ارزش باعث کاهش مشارکت مشتری و گاهی، از بین رفتن اعتبار امتیازها میگردد.اگر این امکان وجود داشت که امتیازها را مانند پول نقد خرج کرد، آنگاه برنامههای وفاداری بسیار موفقتر از آنچه که اکنون هستند، میبودند. با اینکه نقدینگی در هر برنامه وفاداری سطوح متفاوتی دارد، اما آنچه که مشخص است این است که برندهایی که از این تغییر استقبال میکنند. به دنبال این هستند که بیشترین انعطاف پذیری را در استفاده از امتیازها ارائه کنند و از این طریق توجه مشتریان را جلب نمایند.
استیبل کوینهای برند
استیبل کوینِ برند “Branded Stablecoin” در واقع، یک دارایی دیجیتال است که ارزش ثابتی دارد. این کوینها را یک برند یا گروهی از برندها، شرکتها یا موسسات ایجاد کرده و از آنها پشتیبانی میکنند. استیبل کوینهای برند را میتوان مستقیما در نرمافزارهای مخصوص مشتریان قرار داد.و راهی نوین برای ارتباط مستقیم برندها با مشتریان و خارج کردن بازار از دست رقبا ایجاد کرد.
به دلیل اینکه مفهوم بلاکچین و رمزارزها، هنوز برای بیشتر مصرفکنندگان نا آشنا هستند، لازم است که تجربهای راحت و یکپارچه به کاربران و مشتریان ارائه شود تا حتی متوجه وجود تکنولوژی بلاکچین پشت این برنامهها نشوند.استیبل کوین های برند از تکنولوژی امن و شفاف DLT یا دفتر کل توزیع شده استفاده میکنند. و آمار و اطلاعاتی را در اختیار برندها قرار میدهند تا بفهمند که بیشترین طرفدارانشان چه کسانی هستند.
این استیبل کوین ها باعث تشویق مشتریان به وفاداری به برند و دریافت پاداش میشوند. همچنین برندها نیز میتوانند اطلاعات خرید مشتریان را در بلاکچین ذخیره کرده و به مشتریان اجازه دهند تا در خریدهای بعدی خود از پساندازشان استفاده کنند. این روش شباهت بسیاری به روش امتیاز وفاداری دارد. اما پیچیدگی کمتر، نقدینگی بیشتر و نهایتا، کاربرد بیشتری دارد. مزیت دیگر این روش حذف نیاز به کارتهای اعتباری یا اختصاص دادن سود به پسانداز مشتریان برای ترغیب آنها به حفظ موجودی است.
مسیر دشوار استیبل کوینهای برند
با اینکه استیبل کوینهای برند، قدمی در راهی درست هستند، اما این نوع برنامههای پاداش توکنی با ماهیت تکنولوژی غیرمتمرکز در تناقض است. چرا که برای رسیدن به ثبات یک به یک و پر کردن شکاف بین مسائل مالی سنتی و ارزهای دیجیتال، به یک نفر سوم در قالب برند، بانک یا هردو احتیاج دارند.
از طرف دیگر، نکته مثبت این تمرکزگرایی این است که تجربه آسان و روانتری را برای مشتری فراهم میکند. و کاربران دیگر مجبور نخواهند بود که نرمافزارهای مختلف را دانلود کنند یا با روند و روش جدیدی سازگار شوند. با این وجود، این امکان وجود دارد که برندها مجبور شوند بین یک تجربه کاربری هموار و متمرکز و یک مسیر ناهموار و غیرمتمرکز یکی را انتخاب کنند. انتخابی که آسان نخواهد بود.
نکته آخر درمورد استیبل کوینهای برند این است که امکان دارد هزینه صدور و خرج کردن آنها به خاطر بالا بودن کارمزد تراکنشها بسیار گران تمام شود. این هزینه به علاوه هزینههای عملیاتی، حسابرسی و تطبیق مقررات خود برندها و همچنین تعاملپذیری با سیستمهای بانکی سنتی، مانع بزرگی برای ورود به این حوزه خواهد بود.
عدم شفافیت کافی در مقررات حوزه ارز دیجیتال نیز به این مشکلات میافزاید. به همین دلیل برندها باید انتخاب کنند که آیا میخواهند ضرر کوتاه مدتی را به خاطر مزایای آینده بپذیرند یا خیر؟ انتخابهای این چنینی، بسیار حیاتی و دقیق هستند و برندها باید درمورد آن تصمیمگیری کنند.
اگر مشتریان به جای امتیاز، ارز دریافت کنند برایشان ارزش بیشتری دارد و به آنها احساس قدرت میدهد. بیشتر مردم برندها را نماد هویت میدانند. مثلا، اگر شما سفیر برند لوکس «گوچی» باشید، درصورت انتشار محتوای مثبت درمورد این برند در شبکههای اجتماعی و استفاده از تگ “GucciCoin” توکن گوچی دریافت میکنید.
اگر موجودی”Gucci Coin” شما به مقدار تعیین شده برسد، امتیازات ویژهای همچون حضور در رویدادهای خاصی، مانند کنسرت یا نمایشگاه و یا عضویت در یک فضای آنلاین به شما داده خواهد شد.ممکن است به خریدن برخی کالاهای ویژه که دیگران امکان خریدش را ندارند، دسترسی پیدا کنید. یا یک توکن NFT دریافت کنید که جایگاه شما در آن مجموعه را مشخص کند.
سخن پایانی
در نتیجه، استیبل کوینهای برند، یک استراتژی “برد-برد” برای برندها و مشتریانشان هستند. با استفاده از آنها، مشتریان میتوانند حمایت خود را از برند موردعلاقهشان نشان بدهند.استیبل کوینهای برند، دروازهای برای وارد شدن به یک آینده تعاملپذیر، هموار و با نقدینگی بالا هستند. ممکن است در آیندهای نه چندان دور، شاهد این باشیم که مشتریان، یک کیف پول دیجیتالی از برندهای موردعلاقهشان داشته باشند و با شکل دادن به یک اکوسیستم جهانی، سرآغازی برای پذیرش گسترده رمزارزها باشند.